ادبی

ستم  می کرد درحق کبوتر

اگر زوری که دارد گاو بز داشت

بز از هر گرگ هاری بود بد  تر

حیدر دراهکی

مشیدر

به ظاهر ناتوان در چنگ زوره

اگر روزی به دست آرد تفنگی

شکارش تاج و تخت لندهوره

لندهور: آدم تنومند قوی

هیکل، امیری یا شاهی بوده در هند

پسر خورشید

در آتش شمشهای گنج می سوخت

جنوبی،تشنه بود آتش خبر داشت

که بی رحمانه « دسترنج » می سوخت

 دریغی

برای لنج های کنگان که در آتش سوخت

حیدر دراهکی

نشانی از خط پایان ندیدی

از آن باغ پر از وعد و وعیدش

چه سازی با گل یاسی که چیدی؟

حیدر دراهکی

مشیدر

دلیران و جوان مردان بزرگ اند

به هر کس نیست اما اعتمادی

چه بسیارند آدمها که گرگ اند

حیدر دراهکی

مشیدر

روان آب خنک در برکه ازجو

ملاقات خدا با بندگانش

وفا به وعده‌هادر باغ مینو

حیدر دراهکی

مشیدر

لبش برلب سبو دردست بوده

رمانی عاشقانه آفریده است

دلش با همدلی پیوست بوده

حیدر دراهکی

مشیدر

کنار من لبالب نوش رد شد

دلم لرزید ایمانم تکان خورد

«خطر از بیخ گوشم دوش رد شد»

حیدر دراهکی

مشیدر

نه کوه است و نه هم دریا در آنجا

فشرده روی هم زیر «کناری»

همه پرونده‌های ما در آنجا

«کناری»اشاره

به سدره المنتهی

حیدر دراهکی مشیدر

جهان این گونه زیبا آفریده است

در آن دنیای دیگر نیز باغی

برای حضرت ما آفریده است

حیدر دراهکی

مشیدر

لبالب از ظهور نور نابی

شب ما می شود بارانی از نور

اگر بر عالم هستی بتابی

آبروی هنر شاعر، ریخت

ادب از شعر گریخت

فحش تاجای ادب

درسخن جا خوش کرد

شعر را نا خوش کرد

این سرودهای بودار

پاس نفرت است یاشعر

می روی تاکجا شعر؟

حیدر دراهکی

دانلود

دستگیرش نشد چیزی

گفت از عشق لبریزی

مرده گی کرده است شاید؟

از نفس اوفتاده است

زندگی ساده است

حیدر دراهکی

زن است آنکه شد از این باغ گلچین

بکن دم نوش و چای زندگی را

نه با قند و شکر با عشق شیرین

حیدر دراهکی

مشیدر

به یاد باغ می‌خواند کلاغی 

شب تار است و گرگی عشق بازی

درون خواب  دارد با  الاغی

حیدر دراهکی

مشید

لبالب از طراوت های ناب است

پیام من؟شب غم بی کران است

در این جاده هزاران چاه،خواب است 

حیدر دراهکی

مشیدر

تو را جذاب می بینم که مستم

هزاران وعده را از یاد بردی

من اما باز با تو عهد بستم

حیدر دراهکی

پرنده، لهجه اش شیرین و زیباست

دروغ از قد، و بالای مترسک

به چشم هر کسی از دور پیدا ست

حیدر دراهکی

نگاه مهر افزایش دروغ است

به لبخندی که بی غم می شکوفد

دلت مسپار معنایش دروغ است 

حیدر دراهکی مشیدر

قشنگ و دلنشین روی زمین است

هوای باغ وناز خوبرویان

پیام زندگی اما نه این است

حیدر دراهکی

مشیدر